نرمِ نرم که جلو بروی هیچ احدالناسی متوجه تغییراتی که در آنها داری ایجاد می کنی نمی شوند.
الّا کسی که حواسش به جهت و غایتی که برای خود و یارانش در نظر گرفته و طراحی کرده است باشد.
تنها اوست که می تواند این نم نمِ تغییر را تعبیر کند، که آیا رو به سعادت افراد است یا اینکه...
نرمِ نرم که جلو بروی طرفت یک دفعه می بیند که هر آنچه را به عنوان ابزار و سلاح دفاع در چنته داشته را دو دستی تقدیمت کرده.
خودش ندانسته اختیارش را به شما داده است.
نرمِ نرم که جلو بروی بیان،? موعظه حسنه، جدال و حکمت را می بینی که دست در دست هم داده و آرام آرام، باطل را نابود می کند.
نرمِ نرم که جلو بروی متوجه می شوی که لازم است همیشه دست پیش را بگیری و لازم نیست که مدام عکس العملِ عملِ دشمن/طرف مقابلت باشی.
نرمِ نرم که جلو بروی این را فهم می کنی که حمایت و پشتیبانی از نیروی خودت، بسیار تاکتیکی و استراتژیک تر است تا بنا را بگذاری بر حذف طرف مقابلت.
نرمِ نرم که جلو بروی فهم این مطلب ساده می شود که تغییر نگاه اعضای جامعه ات بسیار به ترفندی نرم گونه و در قالب القا نیازمند است تا قالبهای تهاجمی.
نرمِ نرم که جلو بروی خیلی مسائل برایت روشن می شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
می گویم: قرائت یعنی اینکه وقتی متنی را مورد تلاوت و خوانش خود قرار می دهی،? حالت باید عوض شود. حسّ زندگی ات باید تغییر کند. بعضی کتاب ها تمرین قرائت به
انسان می دهند.
مثل کتاب «جهاد نرم»، جدای از فهم عملیاتی و اضطرار آفرینی که با خود به مخاطبش ارائه می دهد، قرائتش، قاری را دردمند می کند. دردمند اهل بیتعلیهم السلام.
به نظر نردبان، اگر بگویند از این کتاب چه قرائت کردی،?می گوید: قرائت درد.
یا حقّ