آرمانهای فرهنگی ـ تربیتی عمده ترین حوزه تأملات نظری انقلابیها را تشکیل میدهد و از این حیث انقلاب اسلامی کاملاً متأثر از رهیافت فرهنگی اسلام است، آن جا که اسلام خود را دین انسان ساز معرفی مینماید. بر همین اساس امام(ره) «تربیت انسان صالح» را در رأس برنامههای انقلابیاش قرار داده، صریحا اظهار میدارد:
«آن قدر که انسانِ غیر تربیت شده مضرّ است به جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن قدر مضر نیست و آنقدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ ملائکهای و هیچ موجودی آنقدر مفید نیست. اساس عالم بر تربیت انسان است».
به همین خاطر است که میبینیم آرمانهای انقلابی امام خمینی(ره) بیشتر صبغه تربیتی مییابد که میتوان آنها را در دو بُعد مورد بررسی قرار داد:
شهید مطهری، در تبیین این بُعد از انقلاب اسلامی بیان داشتهاند: معنویّت از ارکان واقعی این انقلاب بوده و مایه حیات انسان میباشد، لذا تحقّق یک جامعه اسلامی که در آن ارزشهای الهی نمود تام دارند، به پرورش انسانهایی منوط است که به آداب و ارزشهای اسلامی مزیّن باشند.7 به تعبیر دیگر «حکومت صالحان» از این حیث حکومتی است که در آن افراد به ایمان الهی تمسّک جسته، تهذیب نفسانی را پیشه خود ساخته و به طور کامل ارزشهای الهی را بر مملکت وجودی خویش مسلّط ساختهاند به گونهای که در آن از خودبینی و غول سرکش «منیّت» هیچ گونه خبری نیست.
مطلب فوق از این حیث قابل توجه مینماید که در بینشهای غیر الهی امر خطیر پرورش انسانها به فراموشی سپرده میشود و معمولاً مسائل اقتصادی، سیاسی و... به غلط در کانون تحلیلها و حرکات انقلابی قرار میگیرند، در حالی که امام خمینی(ره) اصل اولیّه را بر تحوّل افراد گذارده صراحتا میفرمایند:
«تمام عبادات وسیله است... که آنچه بالقوّه است و لبّ انسان است به فعلیّت برسد و انسان بشود... یک انسان الهی بشود».
معنویت به نظر امام(ره) به مملکت درونی افراد منحصر نیست، و چنان نیست که قوای درونی افراد را به اعتدال و سلامت رهنمون شود، بلکه فراتر از آن، نسیم معنویت باید در تمام زوایای اجتماعی بوزد و برای این منظور لازم است تا «تبلیغ» اصول اسلامی به صورت نهادی در درون جامعه اسلامی دنبال شود و در ضمن، فرهنگ دعوت به «ارزشهای متعالی اسلامی» در میان کلیه آحاد اجتماعی جاری و حاکم شود. به همین خاطر امام خمینی(ره) نخست رو به عموم مردم نموده، وظیفه الهی آنان را تبیین مینمایند و سپس مؤسسات مختلف تربیتی را ـ تک تک ـ مورد خطاب قرار داده رسالتشان را یادآور میشوند. بهطور کلی آرمانهای تربیتی امام خمینی(ره) را میتوان به شکل ذیل دستهبندی کرد:
«پیغمبر اسلام برای این که مردم تربیت نمیشدند غصّه میخوردند، به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسکین میداد... و هر انسانی باید این طور باشد که متأسف باشد برای آنهایی که نمیآیند به خط اسلام و خط انسانیت».
بنیان «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه اسلامی بر اصل فوق گذارده شده است و این که در جامعه اسلامی افراد نمیتوانند نسبت به سرنوشت دیگران بیاعتنا باشند، لذا از روی «دلسوزی» و نه «طمع» و یا «کینه» برای نجات آنها از ضلالت به پا میخیزند و به اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر مینمایند. وجود چنین روحیهای است که جامعه آرمانی را به قبول اصل دوم رهنمون میشود و آن پذیرش «مسؤولیت دسته جمعی» در قبال هدایت جامعه میباشد.
از نکات جالب توجه در کلام امام(ره) یکی این است که ایشان هیچگاه یک مؤسسه یا نهاد خاص را مسؤول و عهدهدار تربیت مردم نمیدانستند، بلکه ضمن اشاره به کارکرد و رسالت هر یک از این نهادها، نهایتا متذکّر میشدند که ملت و دولت لازم است در راه اصلاح فرهنگ جامعه دست به دست هم بدهند و کاستیها را رفع نمایند؛ به عنوان مثال، اگر چه مدارس را مکلَّف به تربیت صحیح دانش آموزان مینمایند ولی به همان بسنده نکرده، والدین و خانوادههای آنها را نیز مورد خطاب قرار داده، مسؤولیت شرعیشان را یادآور میشوند و در کنار همه اینها به دیگر نهادهای اجتماعی گوشزد مینماید که، باید این نسل را از مفاسد و بلایای اجتماعی حفظ کنند، لذا یک جامعه آرمانی جامعهای است که افراد آن در قبال سرنوشت تمامی مردم مسؤولند.
البته امام خمینی(ره) واقعگرا تر از آن بودند که امر خطیری همچون تربیت انسانها را تنها به احساس درونی افراد موکول سازند. برای همین، روی تک تک مؤسسات تربیتی انگشت گذارده و نحوه فعالیتهای آنها را متذکر میشوند. آنچه در اینجا مدّ نظر میباشد، نه شیوههای عملی، بل اصول کلی حاکم بر کلّیه مؤسسات است که در مجموع نشاندهنده وضعیت آرمانی مؤسسات تربیتی در جامعه اسلامی است، وضعیتی که در آن اصول ذیل نمود تام دارند:
حوزه ، دانشگاه، رادیو، تلویزیون، مطبوعات و... دیگر نهادهای تربیتی آن گاه میتوانند مثمر واقع شوند که در مقام نخست خود «صالح» باشند، لذا وجود نهادهای صالح از جمله بلندترین آرمانهای امام(ره) به حساب میآیند.
«آن قدر که کشور ما از دانشگاه و فیضیه صدمه دیده است از جاهای دیگر ندیده است. باید هر دوی اینها مهذّب باشند و علمای اسلام و اساتید دانشگاه با هم پیوند داشته باشند».
هماهنگ بودن نهادهای تربیتی برای نیل به این هدف مقدس کرارا مورد تأکید امام(ره) قرار گرفته است و ایشان به تناسب در مواقع مختلف این اصل مهم را تذکر دادهاند که:
«دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هرچه بیشتر با روحانیون و طلاّب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشهها و توطئههای دشمن غدّار غافل نباشند».